ما به اجبار،عذاب و رنج آواره گي را تحمل کرديم
شهرستاني شهرستاني

متن سخنراني بانو شهرستاني درهمايش سترگ پناهنده گان و مهاجران افغان در هالند که روز شنبه 28 جنوری سال روان در تالار مرکز فرهنگي و اجتماعي " د الفت اوفل"شهر دن بوش کشور هالند با سرنويس((پناهنده گان افغان در راه بسوی آينده )) تدوير يافت .

 

بني آدم اعضای يکديگرند              که در آفرينش ز يک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار       دگر عضو ها را نماند قرار

تو کز محنت ديگران بي غمي         نشايد که نامت نهند آدمي

 

 

خانم ها و آقايان !

 

با عرض سلام و احترامات،دقايقي که در خدمت شما هستم،به عنوان يک زن،يک مادر و يک مهاجر افغان در کشور هلند،مطالبي را پيراموني اهداف بلند و انساني اين محفل بزرگ تقديم حضورتان مي نمايم .

اين محفل شکوهمند،برای بحث و گفتگو روی يک موضوع کاملاً انساني و اخلاقي تدوير يافته است ،موضوعي که امروزه در مجموع کمتر به آن پرداخته مي شود . زيرا موضوع اين همايش انساني،سرنوشت و آيندهء بي دفاع ترين انسانها،يعني آواره گان مي باشد.

به همين خاطر اجتماع امروز ما خواست بازارهای تبليغاتي مسايلي چون نفت و گاز را ندارد،اما بدون شک برای وجدان های بيدار و آينده نگران جوامع انساني به خصوص ملت آزاد انديش،انسان دوست و دولت مدرن و مسوليت پذير هلند،دارای ارزش و پيام فوق العاده مي باشد .

شرکت کننده گان اين محفل به خصوص زنان که به آئين عاطفه مؤمن و با محبت و نوع دوستي سرشته شده اند،اين موضوع را يک وظيفه و آرمان انسانيي همه بشريت دانسته و به همين دليل به طرح و بررسي آن همت گماشته اند.

سرنوشت و کرامت انساني آواره گان در مرحله بسيار حساسي از تاريخ خود رسيده است و اين حساسيت،دولتها و ملتها را به امتحان و آزمايش بزرگ روبرو نموده و پاسخ مي طلبد.

به هرحال من در اين فرصت نيک به سه مساله مربوط به امور کلي آواره گان اشاره نموده و برای اين کنفرانس بزرگ آرزوی موفقيت مي نمايم :

1-     من همان گونه که اشاره کردم،به عنوان يک زن و يک مادر و يک انسان آواره،در رنج و عذابي که آواره گان ديده اند و تحمل کرده اند،شريک بوده ام .

خانم ها و آقايان،ميزبانان محترم هلند !

ما مردمان و انسان های صلح دوست و قانع بوده و هستيم که خانه های گلين و مغاره های کوه ها و دره های وطن مان را دوست داشتيم،ما به اجبار،عذاب و رنج آواره گي را تحمل کرديم و بار دوش ديگر همنوعان خويش گرديديم و آسايش شان را به هم زده ايم .

ما چرا به اين مسير افتاديم ؟ تا ديروز شايد سخنان ما برای دنيا غيرقابل بود اما امروز دنيا فهميده است که ملت افغانستان به چه هيولايي دست و پنجه نرم نموده و اسير چه شر و شرارتي بوده است .

2-     در افغانستان که يکي از قطعه های بزرگ و مهم اين کرهء خاکي است،فاجعه چنان وسيع،وحشتناک و حساب شده بود که در ديگر مناطق حادثه ديدهء دنيا نظير آن کمتر ديده و شنيده شده است .وسعت و شدت فاجعه چنان بود که کليهء اساسات يک زنده گي عادی ملت و کشورما را درهم کوبيده و نابود کرده است .

امروزه گرچه طوفان کور شرارت و تروريسم فروکش کرده،اما با تاسف به خاطر ريشه دار بودن فاجعه،هنوز هم شراره های شرارت بحيث فجايع انساني ادامه دارد .

تروريستها،القاعده و طالبان هنوز هم به کشتار بي رحمانه و کور توده های بيگناه مي پردازند.آنها به راحتي و با کمال خرسندی معلم و دانش آموز را پيش چشمان نا باور بستگان شان تيرباران نموده و يا سر مي برند و فعالين کمک های بشردوستانه را با فجيع ترين روش ها به قتل مي رسانند .

حضور مسولانه جامعه يي جهاني و ائتلاف بين المللي ضد تروريسم در افغانستان خود گواهي است بر تداوم فاجعه يي انساني در کشور ما .

مخصوصاً حضور فعال و سازنده يي دولت هلند،در عرصه های مختلف امنيتي،بازسازی و امور انساني در افغانستان،بسيار جالب و درخور تمجيد و تقدير است.حضور مثبت و مستمر دولت هلند در کهکشان منظومه يي صلح و دموکراسي در افغانستان به مانند ستاره يي درخشاني است که در همه يي زمينه ها خوش درخشيده است .

ما از صميم قلب اميدواريم که تلاشهای جامعهء بين المللي و کشور محترم هلند،در ترويج عملي روحيات انسان دوستانه،آزادی خواهي،عدالت گستری و شکل گيری جامعه يي مدرن قانون مند و بالنده و دموکراتيک در افغانستان،موفق شوند تا دموکراسي و زنده گي نوين در کشور ما ايجاد گردد و روابط غيرعادلانهء گذشته و انديشه های های سياه ستمگری و تبعيض را تغيير داده و قانون گرايي،هم پذيری و عقلانيت در يک جامعه يي با ثبات و دموکراتيک رواج پيدا نموده و ارگانها و مراجع سياسي،فرهنگي و حقوقي نهادينه گردد.

نکته ای قابل يادآوری است که تحقق يافتن اين آرزوهای نيک و تلاشهای جامعه يي مدرن منوط است به برداشتن قدم های عملي و به نمايش گذاشتن مصادق اين انديشه ها،ما بايد در تمام عرصه ها از جمله مسايل انساني که پديده يي آواره گان يکي از موارد آن است،با شجاعت و محبت بيشتر عمل کنيم و آواره گان درمانده را ،از چنگال شبح يأس و بي سرنوشتي رها نماييم .

به نظرما فکر کردن در بارهء اينکه ما آواره گان افغان را به کشورشان برگردانيم،چوب گذاشتن بين چرخهای پروژهء پرشتاب دموکراسي خواهي و نيروهای جامعه يي جهاني است .چون در افغانستان امروز بيشتر از آنچه که تصور مي شود مشکلات بزرگ و عميق در ارتباط با آواره گان وجود دارد.آواره گاني که از پاکستان و ايران برگردانده شده اند بدون خانه،سرپناه و کار،در اردوگاه های مسلخ هرات،کمپ های اطراف کابل،کمپ آواره گان در مزارشريف و کمپ های جلال آباد و کندهار و از همه مهمتر آواره گان هزاره در باميان و دای کندی و ديگر ولايات که اصلاً جايي برای برپا کردن يک خيمه هم ندارد و با تبعيض مضاعف هم روبرو هستند.به خصوص مرکز باميان که به ويرانه يي سوخته ای مي ماند .آواره گان هزاره در مغارهء کوه ها بسر مي برند.يعني در همان مغاره ها و سموچهايي که دوهزار سال پيش اجداد بودايي شان زنده گي مي کردند.باميان به گفته يي يکي از نماينده گان پارلمان فرانسه آخر دنياست .

و حال با اين شرايط سخت امنيتي،اقتصادی و انساني،با آواره گان افغان که هنوز در اروپا بي سرنوشتند به خصوص در کشور هلند چه بايد انجام شود؟

حکمت،عدالت و بشر دوستي به ما چه مي گويد؟

ما که مدتهاست در هلند زنده گي مي کنيم،با مشکلاتي که بعضي ها مدعي اند،آشنايي داريم و مي توانيم بگوييم که ظرفيتهای موجود،روحيهء انسان دوستانهء ملتهای آزادهء اروپا اين مساله را با کمي تأمل قابل حل مي نمايد.

من مي خواهم روشن بگويم که آواره گان در کشورهای ميزبان،برخلاف جوسازی هايي که انجام مي گيرد و پنداشته مي شود،مايهء ناامني،زحمت و سرافگندگي و آزار و جدايي مردم آن کشورها نيستند بلکه نشانه يي سربلندی و آرامش روحي ملتهای ميزبان خود هستند.

از طرف ديگر توده های عظيم مردمي و وجدانهای بيدار و روحيهء بشردوستانهء ملتهای پناه دهندهء آواره گان هميشه حامي دولتهای خود بوده اند و بار زحمت آواره گان را مردمان مهربان آن کشورها تحمل کرده و پرداخت نموده اند و افتخار آن نيز از همان توده ها مي باشد .

3-      نکتهء آخر سخنان من اين است که : قضيهء آواره گان بايد به دور از مسايل سياسي،منطقه ای،ديني،تنها به حيث يک پديدهء صرف انساني مطرح و مورد بحث قرار گيرد.

پديدهء آواره گي،تاريخي به درازای رنج و عذاب انساني داشته و هميشه بحيث يک استثنا در تاريخ و قاموس بشری،قوانين و مقررات اجتماعي و جهاني را در کنار و حمايت خود احساس نموده است. از طرف ديگر تاريخ پرفراز و نشيب آواره گان،نشان مي دهد که در هيچ دوره ای آواره گان مخل نظم اجتماعي و امنيت کشورهای ميزبان خود نبوده اندبلکه به عنوان انسانهای صادق،با وفا و تلاش گر،در شگوفايي و سازنده گي وطن دوم شان نقش مهم و پر ارزشي داشته اند.

طبيعي هم است،چون هر موجود زنده به خصوص پناه جوی بي پناه و بي حامي،پناه گاه خود را بيشتر از جان خود دوست دارد.

اما اگر دستان فتنه و ستم در کشوری و در بعضي از مراحل تاريخي،بنام آواره و بطور منظم و حساب شده به اعمال ضد انساني دست مي زنند،روشن است که پشت سرآن اقدامات،دشمنان آواره گان هستند که در کشورهای خود موفق به حذف فزيکي بي پناهان نگرديده اند،به حذف حيثيتي و کرامتي آواره گان مي پردازند.

اما آنچه که مربوط به آواره گان افغانستان مي شود اينست که حيثيت و امنيت کشورهای ميزبان به عنوان امنيت شخصي و کرامت انساني ما با ارزش و مهم است .

اما ستمگران و تروريستهای کوردل که آسايش خود را در عذاب ديگر انسانها مي پندارند به همين جهت از آسايش نسبي آواره گان،احساس حقارت و حسادت مي کنند و به تخريب سيمای انساني آواره گان مي پردازند.ما اميدواريم که اين مسايل از جانب اين محفل و کشور ميزبان و دولت هلند مخصوصاً وزير مهاجرين و پارلمان مورد توجه قرار گيرد.

من در پايان ضمن اينکه برای اين کنفرانس آرزوی موفقيت مي نمايم،يکبار ديگر با تمام صداقت و صميميت از ملت و دولت هلند که در دهه های جنگ و آتش در افغانستان قابل توجهي از آوارگان ملت ما را در آغوش شان پذيرفته اند،تشکر نموده و تداوم سياستهای انسان دوستانهء شانرا مي طلبم .

 

 

 

 


February 12th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها